شاید به هم باز برسیم . . .
روزی که من به سان دریایی خشکیدم…
و تو چون قایقی فرسوده بر خاک ماندی…
شاید…
================ஜ۩۞۩ஜ================
دل نوشته من :
وای از روزی که
شریک خاطره هایم یک شماره خاموش باشد
و یک سیگار روشن.
شاید به هم باز برسیم . . .
روزی که من به سان دریایی خشکیدم…
و تو چون قایقی فرسوده بر خاک ماندی…
شاید…
================ஜ۩۞۩ஜ================
دل نوشته من :
وای از روزی که
شریک خاطره هایم یک شماره خاموش باشد
و یک سیگار روشن.
پیش بابایی می روم و از او می پرسم: «ازدواج چیست؟»، بابایی هم گوشم را محکم می پیچاند و می گوید: «این فضولی ها به تو نیومده، هنوز دهنت بوی شیر میده، از این به بعد هم دیگه توی خیابون با دخترای همسایه ها لی لی بازی نمی کنی، ورپریده!»،
وقتی شوهر از اندام زنش تعریف کند!! (طنز)
مرد: عزیزم از وقتی میری ورزش هیکلت خیلی قشنگ شده!
زن: از اولشم هیکلم قشنـــــــــــــــگ بووووووود!
مرد: اون که ۱۰۰%… هیکلت همیشه قشنگ بود. اصلاً من هیکلت رو روز اول دیدم خیلی خوشم اومد!
زن: یعنی به خاطر هیکلم، فقط با من ازدواج کردی ؟ خیلی هیــــــــــــزی!
من را به Add List یاهو خود اضافه كنید! |